۱. [مجاز] ویژگی آنچه باعث زیبایی چمن شود. ۲. (اسم) (زیستشناسی) تاج خروس.
فرهنگ فارسی عمید
[ چَ مَ ] (حامص مرکب) کنایه از باغبانی و عمل باغبان. آراستن و پیراستن درختها و بوته ها و گلهای باغ و بستان. رجوع به چمن آرای شود. || آرایش دادن و آراسته ساختن بستان و باغ و زینت دادن و ز ...
لغتنامه دهخدا
[ چَ مَ ] (اِخ) دهی از دهستان سملقان بخش مانهٔ شهرستان بجنورد که در ۵۰ هزارگزی جنوب باختری مانه بر سر راه شوسهٔ عمومی بجنورد به نردین واقع است. کوهستانی و سردسیر است و ۸۴ تن سکنه دارد. آب ...
[ چَ مَ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) بمعنی از چمن رمیده است. (آنندراج). مرغ فرارکردهٔ از باغ و بوستان. (ناظم الاطباء). مقابل چمن آسوده. رمیده از باغ و چمن : مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان ...
[ چَ مَ ] (اِ مرکب) معروف است. (از آنندراج). مرغزار سبز و خرم. (ناظم الاطباء). جایی که چمن و سبزه روید. چمنستان. چمن خیز: بیا ساقی ای نوبهار طرب ز نخل قدت برگ و بار طرب بیاد گل آن چمن زا ...
[ چَ مَ سَ یْ یِ مُ حَ مْ مَ ] (اِخ) دهی از بخش چواز شهرستان ایلام که در ۴۶ هزارگزی باختر چوار و ۳۰ هزارگزی باختر راه شوسهٔ ایلام به شاه آباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و ۸۰ تن سکنه ...
[ چَ مَ طَ ] (ص مرکب) کنایه از کسی که طبعش بسیار رنگین بود. (آنندراج). متلون المزاج. || بی قرار. (ناظم الاطباء).
[ چَ مَ ] (اِخ) دهی از دهستان به به جبک بخش سیه چشمهٔ شهرستان ماکو که در ۲۴ هزارگزی شمال خاوری سیه چشمه و ۸ هزارگزی راه ارابه رو محمدآباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و ۹۰ تن سکنه دارد ...
[ چَ مَ نَ مَ ] (اِخ) دهی از بخش دره شهر شهرستان ایلام که در ۳ هزارگزی شمال دره شهر و ۵ هزارگزی شمال خاوری راه مالرو دره شهر به مارین واقع است. جلگه و گرمسیر است و ۲۰۲ تن سکنه دارد. آبش ا ...
[ چَ مَ ] (ن مف مرکب) مرادف چمن زار و چمن اندود و چمن خیز است. (از آنندراج). جایی که از چمن پوشیده باشد. و رجوع به چمن و چمن زار و چمن خیز و چمن اندود شود. || کنایه از سبزپوش. پوشیده شده ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.