ستارۀ بتاصلیب جنوبی که دومین ستارۀ درخشان صورت فلکی صلیب جنوبی است|||متـ . بتاصلیب جنوبی Beta Crucis||| مُمْهَظه mimosa [نجوم]
واژههای مصوب فرهنگستان
اسم: چلیپا (دختر) (فارسی) (تلفظ: chalipa) (فارسی: چَلیپا) (انگلیسی: chalipa) معنی: صلیب، کنایه از زلف معشوق است
فرهنگ واژگان اسمها
[ چَ تَ ] (مص مرکب) ساختن صلیب. ساختن خاج از زر یا نقره یا مس و غیره. تَصلیب. (منتهی الارب).
لغتنامه دهخدا
[ چَ خَ ] (ص مرکب) کنایه از زلف معشوق. زلف خم اندر خم. زلف چلیپایی : زلفش چلیپاخم شده لعلش مسیحادم شده زلف و لبش با هم شده ظلمات و حیوان دیده ام. خاقانی. لعل مسیحا دمش در بن دیرم نشاند زل ...
چلیپاوار؛ مانند چلیپا؛ به شکل صلیب.
فرهنگ فارسی عمید
[ چَ پَ رَ ] (نف مرکب) صلیب پرست. خاج پرست. پرستندهٔ صلیب. کنایه از شخص مسیحی مذهب. عیسوی. نصرانی. ترسا. اهل تثلیث. یکتن از ارباب تثلیث. آن کس که مذهب مسیح دارد. مسیحی : چو بندوی دید آن بز ...
[ چَ پَ رَ ] (حامص مرکب) پرستیدن خاج و صلیب. پرستش صلیب. پیروی مذهب مسیح. مسیحی بودن. عیسی مذهبی. مذهب مسیح داشتن. عیسوی مذهب بودن. نصرانیت. ترسایی. پیروی از عقیدت اهل تثلیث. و رجوع به چلیپا ...
نوعی آرامگاه خرسنگی که در آن دالان و اتاق تدفین و سه طاقنما بنایی چلیپاشکل میسازند [باستانشناسی]
برگلایگی چلیپایی کوچکمقیاسی که از موجنقشهای کوچک تشکیل شده است [زمینشناسی]
محل تلاقی دو خط آهن که در آن عبور همزمان قطارها در هر دو مسیر امکانپذیر باشد|||متـ . چلیپا 3 [حملونقل ریلی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.