[ چَ رَ ] (اِ) جو و گندم بلغورکرده. || چراگاه. (ناظم الاطباء). چراگاه و مرعی. (فرهنگ شعوری). || ضیافت و مهمانی. (ناظم الاطباء). در بعضی نسخه ها، روز عید و بزم و جشن. (فرهنگ شعوری). || ...
لغتنامه دهخدا
[ چَ رَ دَرْ رِ ] (اِخ) دهی جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایهٔ شهرستان قزوین که در ۲۸هزارگزی باختر معلم کلایه واقعست. کوهستانی و سردسیر است و ۸۵ تن سکنه دارد. آبش از رودخانهٔ شاهرود و قنات، م ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.