معنی

۱. چیره‌دست؛ چابک‌دست؛ تردست؛ زبردست؛ جلد و چابک؛ کسی که در کار خود زبردست و ماهر باشد: سخن را نگارندۀ چرب‌دست / به نام سکندر چنین نقش بست (نظامی: ۱۰۳۸). ۲. هنرمند؛ شیرین‌کار.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.