[ یِ ] (اِمص) چاییدگی. سرماخوردگی.
لغتنامه دهخدا
[ یِ ] (اِخ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است از قرای دره جزاب که هوای خوب دارد و چهار فصلش معتدل است. ملک رعیت است و اهالی آن بعضی گوسفنددار و برخی زارعند. دو رشته قنات دارد، محصولش غ ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.