معنی

گودال استوانه‌ای‌شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می‌کنند: چون ز چاهی می‌کنی هر‌روز خاک / عاقبت اندر‌ رسی در آب پاک (مولوی: ۵۲۱). * چاه زدن: (مصدر لازم) حفر کردن چاه. * چاهِ زنخ: [قدیمی، مجاز] فرورفتگی کوچکی در میان چانه: در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ / آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد (حافظ: ۲۳۰). * چاهِ زنخدان: [قدیمی، مجاز] = * چاه زنخ: ای دل گر از آن چاه زنخدان به ‌درآیی / هرجا که روی زود پشیمان به‌ درآیی (حافظ: ۹۸۶). * چاه‌ ویل: چاهی بی‌انتها در جهنم.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.