[ دُ ] (اِخ) نام یکی از طوائف ترکمن ساکن خاک ایران که درمحل «کوه خالا» سکونت دارند و ۱۵۰ خانوارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۱۰۲).
لغتنامه دهخدا
[ وَ / وِ ] (اِ) حیله. دستان. || بمعنی جدایی نیز آمده است.
[ هَ ] (اِ مرکب) آهک مخلوط بخاکستر و لوئی که بدان حوض و خزانهٔ حمام و مانند آن اندایند. آهک ساروج. سارو.
[ اُبْ بَ چارْ ] (اِخ) اُبه ای است در صحرای اترک در جنوب شرقی ابّهٔ موسی خان.
[ یَ چارْ ] (اِ مرکب) شاگرد مکاری. شاگرد و نوکر چاروادار. شاگرد و وردست چاروادار. (یادداشت مؤلف).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.