(اِ.) پوششی که آن را از نخهای پنبهای یا پشمی و یا ابریشمی بافند و پا را با آن پوشانند. ؛ ~ شلواری جورابی که همراه با شلواری از همان جنس و چسبیده به آن بافته شده باشد.
فرهنگ فارسی معین
(اِ) پای تابه ای که از نخ های پنبه ای یا پشمی یا ابریشمی بافند و پاها را بدان پوشانند. (حاشیهٔ برهان چ معین): دل خسته از عشق بی تاب شد ز دردش مشبک چو جوراب شد. میرزا طاهر وحید (از آنندراج ...
لغتنامه دهخدا
[ چَ خِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) دستگاه جوراب بافی. دستگاهی که بوسیلهٔ آن جوراب بافته شود. ماشین جوراب بافی.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.