(~. کِ)(حامص.) عمل خواباندن بعضی مرغ خانگی، بوقلمون کبوتر و جزو آنها روی تخم تا جوجه تولید شود. ؛ماشین ~ ماشینی که به وسیلة حرارت معینی که به تخم بعض طیور میدهد، تولید جوجه کند. ...
فرهنگ فارسی معین
[ جو جَ / جِ ] (اِ مرکب) خارپشت. ارمجی . پستانداری از راستهٔ حشره خواران که خاص آسیا و اروپا و افریقاست، این پستاندار قدش از خرگوش کمی کوچکتر است و پشتش از تیغهای تیزی پوشیده شده که آلت د ...
لغتنامه دهخدا
[ جَ لَ جَ ] (سریانی، اِ) پودنهٔ صحرایی را گویند جاویدن آن بوی سیر از دهان ببرد. (برهان) (ناظم الاطباء).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.