معنی

۱. (زیست‌شناسی) اندامی نورس شبیه برگ‌های ریز که در سر شاخه و در بغل برگ و در اطراف شاخه‌های درخت می‌روید و از فلس‌های متعدد ساخته شده و بعد از باز شدن به شکل برگ درمی‌آید؛ تژ. ۲. (زیست‌شناسی) دانه‌ای که مرحلۀ رشد آن به‌تازگی آغاز شده است. ۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] تازه؛ نو. ۴. (صفت) [قدیمی، مجاز] جوان. * جوانه زدن: (مصدر لازم) (زیست‌شناسی) ۱. جوانه برآوردن گیاه. ۲. [مجاز] به‌وجود آمدن: عشق در وجودش جوانه زده بود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.