معنی

۱. مجموع دل، جگر، و شُش، مخصوصاً در گوسفند و گاو که برای پختن بگیرند: یا به تشویش و غصه راضی شو / یا جگربند پیش زاغ بنه (سعدی: ۷۰). ۲. [مجاز] فرزند عزیز: زبان بزرگان پر از پند بود / تهمتن به درد از جگر‌بند بود (فردوسی۲: ۱/۵۳۷).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.