(جِ) [ ع. ] (اِ.) تنة درخت.
فرهنگ فارسی معین
[ جَ ] (ع مص) بی علف بستن ستور را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بازداشتن چارپا در جای بی علف (شرح قاموس). واداشتن ستور بی علف. (تاج المصادربیهقی) (مصادر زوزنی). || ...
لغتنامه دهخدا
[ جَ ذَ ] (ع اِ) آنچه پیش از ثنی باشد، یعنی گوسپند و گاو بسال دوم در آمده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). گوسفند که بسال دوم باشد. (غیاث اللغات، از لطائف و منتخب). سال ...
[ جَ عَ مَ ] (ع ص، اِ) خرد و کودک. (منتهی الارب). صغیر. (قطر المحیط). خرد و کودک و طفل صغیر. (ناظم الاطباء). اصل آن جذعه و میم آن زائد است. (از قطر المحیط) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). اص ...
[ اَ ذَ ] (ع ص) آنچه به سال دوم درآمده باشد از گوسپند و به سال سوم از گاو و اسب و به سال پنجم از شتر. (صراح).
[ مُ ذَ / مُ جَ ذْ ذَ ] (ع ص) بی اصل هر چیز و بی ثبات. (از منتهی الارب) (آنندراج). بی اصل و بی ثبات از هر چیزی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.