(ثَ) [ ع. ] (اِ.)۱- شُتر آهسته رو.۲- زن فربه کفَل.
فرهنگ فارسی معین
(ثَ لَ) [ ع. ] (مص ل.) سنگین شدن، گران شدن.
۱. [جمعِ ثِقْل] = ثِقْل ۲. [جمعِ ثَقَل] = ثَقَل
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ ] (ع اِ) جِ ثَقَل و ثِقل. بارهای گران. (منتهی الارب). گرانیها. بارها. اسباب. امتعه. || اشیاء نفیسه: ثقل آن احمال و حمل آن اثقال از پشت بینداخت. (ترجمهٔ تاریخ یمینی). از رحال و اثقال ...
لغتنامه دهخدا
[ اَ لُ اَ ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) باروبندیل. باروبنه. خواروبار.
[ جَ رْ رِ اَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) (علم...) در اصطلاح مکانیک، برداشتن سنگینی ها باشد با قوت کم. و صناعت جراثقال یکی از اقسام صناعت حیل (مکانیک) باشد که در آن از چگونگی اتخاذ وسایل برای ...
[ جَ رْ رُ اَ ] (اِ مرکب) در لهجهٔ عامهٔ علم حیل، جراثفال، جرثقیل. رجوع به جراثقال و جرثقیل و نفائس الفنون ذیل علم حیل شود. و صورت صحیح این ترکیب جراثقال است.
(مِ) [ ع. ] (اِ.) واحدی برای وزن معادل ۱۱۶ سیر. ؛ ~ی هفت صنار فرق داشتن کنایه از: بسیار متفاوت بودن، بسیار برتر بودن.
[ چُ مِ ] (اِخ) دهی است جزء دهستان مرکزی صومعه سرای شهرستان فومن که در ۶ هزارگزی خاور صومعه سرا واقع است و راه فرعی صومعه سرا به ترکستان از وسط آن میگذرد. جلگه و مرطوب است و ۷۸۶ تن سکنه دارد ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.