[ ] (اِ) سریر. رخش. قوس قزح. کمان رستم. کمر رستم. کمردون. طوق بهار. تیراژه. آفنداک. آژفنداک. سدکیس. قالیچهٔ فاطمه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به قوس قزح شود.
لغتنامه دهخدا
[ سِ سَ ] (اِخ) دهی از دهستان شاندرمن است که در بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش واقع است و ۱۹۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
[ سِ کَ لِ ] (اِخ) دهی از دهستان ماسوله است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و ۳۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.