(تَ) [ ع. ] (مص ل.)۱- سست شدن.۲- سستی کردن.
فرهنگ فارسی معین
[ تَ ] (ع مص) (از «ون ی») مانده و سست گردیدن. (منتهی الارب). سست شدن. سستی کردن. (فرهنگ فارسی معین). مبادرت کردن در ضبط کاری و سستی کردن: توانی فی الامر؛ مبادرت نکرد در ضبط آن کار و سستی نمو ...
لغتنامه دهخدا
توانایی یاخته یا گروهی از یاختهها در تبدیل شدن به یک جاندار کامل [ژنشناسی و زیستفنّاوری]
واژههای مصوب فرهنگستان
سیالی که از معادلۀ توانی تبعیت میکند [مهندسی بسپار]
سیالی که از معادلۀ توانی تبعیت میکند [مهندسی بسپار - تایر]
[ عَ یِ ؟ ] (اِخ) ابن محمدبن احمدبن عبداللََّه بن نصیرالدین بن ملکان برتوانی حنفی. فقیه بود و در سال ۸۷۴ هـ . ق. درگذشت. او راست؛ التذهیب لذهب اللبیب، که مشهور به خیرةالفتاوی است. (از معجم ...
[ مُ تَ ] (ع ص) مانده و سست گردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آهسته و سست و کاهل و ضعیف و مانده. (ناظم الاطباء). - کوتاهی کننده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع ب ...
معادلهای تجربی که رفتار شارشی نانیوتنی را توصیف و آهنگ برش را به تنش مرتبط میکند [مهندسی بسپار]
معادلهای تجربی که رفتار شارشی نانیوتنی را توصیف و آهنگ برش را به تنش مرتبط میکند [مهندسی بسپار - تایر]
توانایی یاخته برای تبدیل شدن به انواع یاختههای یک لایه زایشی خاص [ژنشناسی و زیستفنّاوری]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.