کش دادن، زمان دادن، دراز کردن
فرهنگ واژههای سره
[ تَ کَ دَ ] (مص مرکب) در تداول امروزی مهلت بیشتری تعیین کردن. فاصلهٔ زمانی اجرای امری را افزودن. انجام دادن تعهدی را به تأخیر انداختن. و بیشتر در مورد افزودن مدت پرداخت دین بکار رود: سفتهٔ ...
لغتنامه دهخدا
مدتزمانی که پس از دریافت تقاضای تداوم چراغ سبز به طول مدت چراغ سبز اضافه میشود [حملونقل درونشهری - جادهای]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تَ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب) ملول و غمگین. || عزادار. (ناظم الاطباء). ماتمی. (آنندراج): از آن چون زلف ماتمدیدگان ژولیده زنجیرم که چون برگ خزان دیده ست زور دست تدبیرم. صائب (از آنندراج).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.