[ تَ ی ی ] (ع ص) پرهیزکار. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، اتقیاء و تُقواء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی ترسنده از خدا و ...
لغتنامه دهخدا
[ تَ ] (اِخ) نام حضرت رسالت پناه صلی اللََّه علیه و اله و سلم. (آنندراج). رجوع به محمد شود.
[ تَ یِ اِ فَ ] (اِخ) وی به هندوستان رفت و در خدمت جهانگیر شاه درآمد و مربی شاهزاده پرویز گردید. این بیت از اوست: آن خون دل فشاند و این خون دل بخورد فرق اینقدر بود ز لب زخم تا لبم. (از قا ...
[ تَ ] (اِخ) دهی است از دهستان فندرسک که در بخش رامیان شهرستان گرگان واقع است و ۲۴۰ تن سکنه دارد. محصول آنجا غله و توتون و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
[ تَ ] (اِخ) دهی است از دهستان ملک که در بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع است و ۲۲۰ تن سکنه دارد و محصول آنجا غله و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
[ تَ ] (اِخ) دهی است از دهستان اسفندآباد که در بخش قروهٔ شهرستان سنندج واقع است و ۲۲۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
[ تَ ] (اِخ) دهی است از دهستان ژان که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و ۱۱۸ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶).
[ تَ ] (اِخ) دهی از دهستان جلگاه است که در بخش کوهک شهرستان جهرم واقع است و ۱۷۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).
[ تَ ] (اِخ) دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و ۲۳۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ تَ قی یُد دی ] (اِخ) ابوبکر احمدبن شهبهٔ دمشقی. رجوع به ابن شهبه شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.