جدا شدن اجزای یک مولکول بهطور خودبهخود یا براثر تابش [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تَ ] (ع مص) از هم بگشادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). جدا کردن دو چیز از یکدیگر. (آنندراج). جداکردگی چیزی از دیگری. (ناظم الاطباء). || رهانیدن و خلاص کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ...
لغتنامه دهخدا
روالی در مدیریت سامانمند که در نتیجۀ آن کاربرد طیف الکترومغناطیسی برای کارکردهای عملیاتی و ارتباطی و اطلاعاتی هماهنگ میشود [علوم نظامی]
فاصلۀ زاویهای بین دو جِرم سماوی نزدیک به یکدیگر که فقط با ابزارهای اپتیکی مانند تلسکوپ قابل تشخیص است [نجوم]
شناسایی و تشخیص اهمیت اهداف با استفاده از برخی سامانههای مراقبتی یا هدایتی [علوم نظامی]
فرایند ترکیب مجدد الکترون با یون مثبت مولکول و متعاقب آن تجزیه مولکول به اتمهای سازنده آن [فیزیک]
مکانی بر روی زمین که تحت پوشش میدان دید آنی (instantaneous field of view) آشکارساز قرار دارد [مهندسی نقشهبرداری]
نوعی طیفشناسی که در آن پراکندگی الکترونها با استفاده از باریکۀ تکفام انرژی انجام میشود [شیمی]
پسماندهایی که در محل تولید تفکیک شدهاند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
یکی از ویژگیهای پرداختهای الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد چند عمل را بهصورت منطقی به یکدیگر چنان مرتبط سازد که یا همۀ آن عملیات اجرا شود یا هیچیک از آنها اجر ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.