[ تَ فَ تْ تُ ] (ع مص) ریزریز شدن. (تاج المصادر بیهقی). ریزه ریزه شدن. (زوزنی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تَکَسُّر چیزی. (از اقرب الموارد).
لغتنامه دهخدا
(مُ تَ فَ تِّ) [ ع. ] (ص.) شکسته، ریزه ریزه.
فرهنگ فارسی معین
[ مُ تَ فَ تْ تِ ] (ع ص) شکسته و ریزریز شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شکسته و ریزه شونده. (آنندراج):
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.