معنی

۱. = پوشیدن ۲. پوشاننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جُرم‌پوش، خطاپوش. ۳. پوشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آهن‌پوش، سبزپوش، سفیدپوش، سیاه‌پوش. ۴. (اسم) [قدیمی] پوشش؛ پوشاک؛ جامه. ۵. (اسم) [قدیمی] چادر بزرگ؛ خرگاه؛ سراپرده؛ پرده. ۶. (اسم) [قدیمی] زره؛ جوشن. * پوش کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] ۱. پنهان کردن. ۲. ذخیره نهادن.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.