معنی

۱. دست مالیدن به چیزی؛ سودن؛ ببسودن؛ بساویدن. ۲. یازیدن: هر کجا گوهری است بشناسم / دست سوی دگر نپرواسم (ابوشکور: شاعران بی‌دیوان: ۸۸). ۴. ساختن. ۵. پرداختن؛ فارغ شدن.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.