معنی

۱. پاره‌ای از چیزی؛ حصه؛ پاره؛ لَخت. ۲. وصله؛ پینه: ماه تمام است روی دلبرک من / وز دو گل سرخ اندر او پرگاله (رودکی: ۵۲۹).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.