(بَ دَ) (مص م.)۱- انتظار داشتن.۲- چشم داشتن.۳- طمع داشتن.
فرهنگ فارسی معین
[ بَ دَ ] (ص لیاقت) درخور بیوسیدن. مقابل نابیوسیدنی. رجوع به نابیوسیدنی شود.
لغتنامه دهخدا
[ مُ بِ / بُ دَ ] (مص مرکب) احتساب. (تاج المصادر بیهقی). منتظر مزد شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
[ بَ دَ ] (ص لیاقت) مقابل بیوسیدنی. که قابل بیوسیدن نیست. که بیوسیدن را نشاید. رجوع به بیوسیدنی شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.