= دیلم۱
فرهنگ فارسی عمید
[ بَ / بِ رَ ] (ع اِ) برما. برمای درودگران مخصوصاً. معرب از برمای فارسی. (منتهی الارب). مأخوذ از برمای فارسی و بمعنی برما و خصوصاً برمای درودگران. (ناظم الاطباء). فارسی معرب و بعضی آنرا به ...
لغتنامه دهخدا
[ بَ رَ ] (اِخ) بیرام. نام مؤسس فرقهٔ دراویش بیرمیة است. وی در سال ۸۳۳ هـ . ق. / ۱۴۲۹ یا ۱۴۳۰ م. درگذشت و قبر او مجاور کتیبه های معروف آنکارا واقع است. (از دایرة المعارف اسلامی). رجوع به بیر ...
[ بَ رَ مِ لِ ] (اِخ) محمد بیرم ثالث از خاندان بیرم تونس متولد ۱۲۰۱ هـ .ق . وی در سال ۱۲۲۹ هـ . ق. به سمت مفتی و شیخ الاسلامی و در سال ۱۲۴۷ هـ . ق. به نقیب الاشرافی منصوب شد و در ۱۲۵۹ هـ ...
[ بَ رَ ] (اِخ) رجوع به بیرام خان شود.
[ بَ رَ عَ ] (اِخ) (قلعهٔ...) در ناحیهٔ جنوبی مرو قدیم قلعه ای است بسیار قدیمی بطول ۹۰۰ ذرع و عرض ۶۰۰ ذرع که بنا بگفتهٔ ژوکوفسکی آخرین کار بیرم علی خان بوده است ولی بطور کلی نام بیرم به ک ...
(اِخ) برمه. نام جمهوری واقع در جنوب شرقی آسیا در شبه جزیرهٔ هندوچین. پایتختش رانگون است. و رجوع به برمه شود.
[ مَ ] (اِخ) قریه ای از قرای بخارا. (از مراصد الاطلاع) (از معجم البلدان).
[ مَ ] (ص نسبی) منسوب است به بیرمس که قریه ای از قرای بخاراست. (از انساب سمعانی). و ابومحمد حمدبن عمر بخاری بیرمسی بدانجا منسوب است. (از معجم البلدان).
[ دِهْ نَ بَ رَ ] (اِخ) دهی است از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار. واقع در ۸۶هزارگزی شمال خاوری گاوبندی کنار راه فرعی لار به اشکنان. سکنهٔ آن ۳۶۰ تن. آب آن از چاه و باران تأمین می شود. ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.