[ بِ وَ نِ مَ ] (ع صوت مرکب) که خوب. که بسیار خوب : اگر بار یابمی خود، بها و نعم و اگرنه بازگردم. (تاریخ بیهقی). اگر به آسانی برآید [دندان گاه کشیدن ] بها و نعم و اگرنه... (ذخیرهٔ خوارزم ...
لغتنامه دهخدا
[ بَ ئُدْ دَ لَ ] (اِخ) علی بن احمد جامجی. از اوایل جوانی در ارتقای مدارج ملک و دولت و ارتفاع اعلام حشمت مجهود خود مبذول فرمود، تا آخر به اولین پایه از مراتب دولت که همت به اکتساب آن مصروف ...
[ بَ ئُدْ دی ] (اِخ) محمد جوینی. حکمران فارس و عراق در عهد مغول بود و پسر شمس الدین جوینی است. وی به سن سی سالگی وفات یافت. از حکمرانان جدی و سختگیر بود و نسبت به عمال و رعایا زیاده خشونت ...
[ بَ ئُدْ دی ] (اِخ) سه تن از امرا و سلاطین آل شنسب در ولایت غور و طخارستان حکومت کردند اولی در ۵۴۴ هـ . ق. به امارت نشست و دومی در ۵۸۸ هـ . ق. و سومی در سن ۱۴سالگی امارت یافت. رجوع به دایر ...
[ بَ ] (ص نسبی) بهایی. منسوب به بها. بقیمت. قیمت دار. فروشی. فروختنی : ز گستردنی هم ز پوشیدنی بباید بهائی و بخشیدنی.فردوسی. به دو هفته از گنج شاه اردشیر نماند از بهائی یکی پر تیر.فردوسی. ...
[ بَ ] (اِخ) نام پیروان میرزا حسین علی نوری، ملقب به بهاءاللََّه. رجوع به باب و بهاءاللََّه و صبح ازل و حسینعلی بهاء در همین لغت نامه شود.
فرقهای که پایهگذار آن میرزا حسینعلی نوری به بهاءالله است و مهمترین کتاب این فرقه کتاب اقدس است.
فرهنگ فارسی عمید
پیروان فرقۀ بهائیت.
[ بِ ] (اِخ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومهٔ جویمند است که در شهرستان گناباد واقع و دارای ۶۲۴ تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
قیمتدار؛ باارزش؛ گرانبها.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.