معنی

۱. دارای رنگ طلایی. ۲. [مجاز] ویژگی کسی که بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند. ۳. [مجاز] شرمنده؛ خجالت‌زده: حسابی بور شدم. ۴. (اسم) اسب سرخ‌رنگ. ۵. (اسم) (زیست‌شناسی) [قدیمی] = قرقاول ۶. (اسم) [قدیمی] زرد یا سرخ کم‌رنگ. * بور بیجاده‌رنگ: [قدیمی، مجاز] خورشید. * بور شدن: (مصدر لازم) [مجاز] شرمنده شدن؛ خفیف شدن.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.