(بُ) [ تر. ] = بنجق. بنجوق:۱- (اِ.) حلقهها، گویهای الوان.۲- قطعات شیشهای ک ه برای زینت اسبان و استران به کار رود.۳- (ص.) اسب زینت شده با بنجاق.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.