[ بَ زْ / زِ گَ ] (حامص مرکب) تأریس. (یادداشت مؤلف از تاج المصادر). زراعت و کشاورزی. (شرفنامهٔ منیری). برزیگری. فلاحت : برزگری کن در این زمین و مترس ایچ از شغب و گفتگو و غلغل خصمان. ناصرخس ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.