[ مُ ] (ع ص) فریادرسنده. (مهذب الاسماء). فریادرس. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صارِخ. صَریخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): شارب خمر است و سالوس و خبیث مر مریدان را کجا باشد مغیث. مولو ...
لغتنامه دهخدا
[ مُ ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
[ اَ مُ ] (اِخ) حسین بن منصور حلاج بیضائی فارسی. و قتل او به امر مقتدر در ۳۰۹ هـ . ق. بود. رجوع به حسین بن منصور... شود.
[ اُمْ مِ مُ ] (ع اِ مرکب) میان سر را گویند، در خبر نبوی است: احتجم ام مغیث. (از المرصع).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.