نوعی نان روغنی.
فرهنگ فارسی عمید
[ گُ ] (اِ) قسمی از نان میده باشد که آن را بمقدار برگ بقرا سازند و چون در میان روغن بریان کنند بادی در آن افتد و دو پوشه شود و بعد از آن در میان شیره اندازند تا شیره به خود کشد بسیار لذی ...
لغتنامه دهخدا
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در ۱۱هزارگزی باختر آمل. هوای آن معتدل و دارای ۲۵۵ تن سکنه است. آب آن از آلشرود و چشمه تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات ...
اسم: گلان دخت (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: g.-dokht) (فارسی: گلاندخت) (انگلیسی: golan-dokht) معنی: دختر گلان، ( به مجاز ) دختر مثل گل و زیبارو، ( گلان، دخت = دختر ) ...
فرهنگ واژگان اسمها
۱. افشاندن. ۲. تکانیدن. ۳. تکان دادن درخت که میوههای آن بریزد.
[ گُ دَ ] (مص) پاشیدن و افشاندن. (ناظم الاطباء).
[ جَ گَ ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش مانهٔ شهرستان بجنورد است. این دهستان در شمال و شمال باختری بجنورد و جنوب مرز ایران و شوروی واقع است. ساکنان دهستان تمام تراکمه اند. مرکز آن حصارچه ...
[ دَ زَ گُ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان طغرابجرد بخش زرند شهرستان کرمان واقع در ۵۵ هزارگزی خاور راه فرعی زرند به راور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ دِ گُ ] (اِخ) مرکز دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در ۴۷هزارگزی شمال باختری کرمانشاه. سکنهٔ آن ۲۰۰ تن. آب آن از سراب ایوان تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
[ نُ ] (اِخ) شهری است در ایالت باری از کشور ایتالیا واقع در ۱۷هزارگزی باری.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.