۱. درختی راست، بلند، و بیبر، مانند سفیدار، اشن، چنار، و امثال آنها. ۲. [قدیمی] اسب خاکستریرنگ.
فرهنگ فارسی عمید
[ کَ دَ / دِ ] (اِ) رنگی از رنگهای اسب. کبود. || مجازاً، اسب : چرخ است کبوده ای به داغش افشرده بزیر ران دولت.خاقانی. و رجوع به کبود شود. || درختی باشد بزرگ که تنهٔ آن لطیف و خوش آیند ...
لغتنامه دهخدا
[ کَ دَ / دِ ] (اِخ) دهی است از دهستان زیر کوه، بخش قاین، شهرستان بیرجند، جلگه و گرمسیر. دارای ۱۴۰ تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.