[ عِ دُلْ مُ ] (اِخ) ابوالفضل. ممدوح انوری. انوری را قصیده ای است به مطلع: چو شاه زنگ برآورد لشکر از مکمن فروگشاد سراپرده پادشاه ختن که ممدوح این قصیده در بعضی نسخ دیوان انوری «سید اجل ع ...
لغتنامه دهخدا
[ عِ دُلْ مُ کِ قَ زْ ] (اِخ) خطاط مشهور نیمهٔ دوم قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هـ . ق. رجوع به عماد قزوینی شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.