[ زَ ] (ع مص) زری. زرایة. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به زرایة و زری شود.
لغتنامه دهخدا
[ ] (اِخ) عزریاهو (کسی که خداوند او را کمک میفرماید). وی نوهٔ صادوق کاهن است که در ایام سلیمان کاهن اعظم بود. و بیست ودو تن دیگر بهمین نام در کتاب مقدس ذکر شده اند. (از قاموس کتاب مقدس).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.