معنی

۱. = باشیدن ۲. [عامیانه] بنگر؛ ببین. ۳. [عامیانه] دقت کن: حواست کجاست؟ من را باش. ۴. منتظر بمان: باش تا صبح دولتت بدمد / کاین هنوز از نتایج سحر است (انوری: ۶۰). ۵. باشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): حاضرباش، آماده‌باش. ۶. (اسم مصدر) [قدیمی] اقامت: مر سگی را لقمهٴ نانی ز در / چون رسد بر در همی‌بندد کمر ـ هم بر آن در باشدش باش و قرار / کفر دارد کرد غیری اختیار (مولوی: ۳۴۷). ۷. (اسم مصدر) حیات.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.