[ پَ ری رُ ] (ص مرکب) که روی چون پری دارد. پریرخسار. پریچهره. پریروی. خوبروی. بسیارزیبا. فرشته روی : خردمند را گردیه نام بود پریرخ دلارام بهرام بود. فردوسی. پریرخ شده شادمان نوید همی بدنه ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.