[ گُ تَ ] (مص مرکب) سپردن. تفویض کردن. (ناظم الاطباء). تفویض. (صراح اللغه). مفوض کردن : بلبلا مژدهٔ بهار بیار خبر بد به بوم بازگذار.سعدی (گلستان). کار خود گر بخدا بازگذاری حافظ ای بسا عیش ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.