[ اَ ] (ع اِ) (از: ال و). جِ اَلیَّه. (منتهی الارب). رجوع به الیه شود.
لغتنامه دهخدا
[ اَ یِ ] (ع اِ) رجوع به الائف شود.
[ اَ بُلْ اَ ] (اِخ) (پدر یتیمان) لقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام.
(اِ) بالا. بالاذ. بالاذه. پالا. پالاد. پالاده. اسب جنیبت را گویند. (آنندراج). اسب جنیبت باشد که در پیش برند و یا در دنبال آورند و آنرا کوتل نیز گویند. (فرهنگ اوبهی). اسب جنیبت را گویند که ا ...
نشانهای در قسمت بالای هر دکمه در صفحهکلید [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ دَ ] (مص) پالانیدن. (ناظم الاطباء)، افزودن. رجوع به پالاییدن شود. - بربالاییدن؛ تحریک کردن. برانگیختن. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف بربالانیدن است. رجوع به بالانیدن و رجوع به اشباب شود.
(ص نسبی) منسوب به بالاست. (آنندراج). برین. زبرین. (یادداشت مؤلف). عتبة. (منتهی الارب): به آسانی بر خانهٔ بالایین توانند برد. (از مجمل التواریخ و القصص). || علیا. فوق. مقابل سفلی : بهقبا ...
بیشترین مقدار دریافت روزانۀ مواد مغذی تاآنجاکه خطری برای سلامت عموم افراد جامعه نداشته باشد|||اختـ . حد UL [علوم و فنّاوری غذا]
فرایندهایی که به پالایش طبیعی پیکرههای آبی آلوده منجر میشوند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
[ خومْ ] (حامص مرکب) خون فشانی، خونریزی. عمل خون پالا. عمل و حالت پالودن خون.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.