[ اَ رَ ] (ع ص، اِ) زیوری از زیورهای اسب. رخش. چپار. (منتهی الارب). ملمع. اسب که نقطه های خرد دارد. (مهذب الاسماء). آنکه بر پوست نقطه های سفید دارد. (دستوراللغهٔ ادیب نطنزی). اسب که نقطه ...
لغتنامه دهخدا
[ اَ رَ ] (اِخ) نام یکی از خوشنویسان خط عرب. (ابن الندیم).
[ اَ بَ شَ ] (اِخ) نام باستانی نیشابور، و معدن فیروزه بدانجاست. صاحب مراصدالاطلاع گوید این کلمه را با سین مهمله نیز روایت کرده اند. و رجوع به ابهرشهر شود.
[ اَ رَ شی یَ ] (اِخ) نام موضعی منسوب به ابرش. (مراصدالاطلاع).
[ حُ سَ نِ اَ رَ ] (اِخ) رجوع به حسین بن موسی بن محمد شود.
مدتزمان لازم برای آنکه سوخت حاصل از شکافت مواد شکافا (fissile materials) در واکنشگاه/ رآکتور زاینده به دو برابر مقدار اولیه افزایش یابد [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ سَ مُلْ اَ رَ ] (اِخ) یکی از نقله و مترجمین کتب عربی که در ایام برامکه بود و کتاب السماع الطبیعی را او ترجمه کرده است. (ابن الندیم). رجوع به تاریخ علوم عقلی دکتر صفا ص ۴۲، ۹۰، عیون الانب ...
[ بِ رِ تَ / تِ ] (ص مرکب) که برشته نشده باشد. که بو داده نشده باشد. مقابل برشته.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.