معنی

[ یَ ] (اِخ) ابن صالح بن علی بن عبداللََّه بن عباس بن عبدالمطلب. از گویندگان و فرمانروایان دوران بنی عباس و معاصر هارون و مأمون بود و آن دو را هجو کرد. در شجاعت و چابک سواری شهرت داشت و برضد مأمون قیام کرد و نصربن شیث و برخی از رؤسای دیگر الجزیره و شام با او همداستان و آمادهٔ بیعت شدند. ولی پیش از حرکت به سوی مأمون مرگ به سراغش آمد (در حدود سال ۲۰۰ هـ . ق.). (از اعلام زرکلی). و رجوع به عقدالفرید ج ۲ ص ۵۳ و ذکر اخبار اصبهان ج ۲ ص ۳۵۳ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.