معنی

[ یَ ] (اِخ) ابن صابربن برکات حرانی، مکنی به ابویوسف و ملقب به نجم الدین. شاعر بود و به سبب تبحر در علم منجنیق به منجنیق شهرت داشت. کتابی به نام «عمدةالسالک فی سیاسة الممالک» نوشت ولی آن را ناتمام گذاشت. اشعاری در ستایش خلفا و وزیران دارد و دیوانش به نام «مغانی المعانی» موجود است. یعقوب در نزد ناصرلدین اللََّه عباسی مقامی رفیع داشت. او اصلاً از حران بود و در سال ۵۵۴ به دنیا آمد و به سال ۶۲۶ هـ . ق. در بغداد درگذشت. (از اعلام زرکلی).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.