معنی

[ وَلْ یْ ] (ع اِمص) نزدیکی. (منتهی الارب). قرب. (اقرب الموارد) (کشاف اصطلاحات الفنون). || (اِ) باران بعدِ باران وسمی. (منتهی الارب). باران پس از باران یا پس از وسمی. (اقرب الموارد). || نزدیک: داره ولی داری؛ قریب منه. (اقرب الموارد). || (مص) بعدِ وسمی باریدن باران. (منتهی الارب). || نزدیک شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج المصادر). || حصول دومی پس از اولی بدون فاصله. (اقرب الموارد). پی درپی درآمدن.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.