وفا شکستن

معنی

[ وَ شِ کَ تَ ] (مص مرکب) نقض عهد کردن. پیمان شکستن : چو گویی به سوگند پیمان کنم که هرگز وفای تو را نشکنم.فردوسی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.