(اَ شَ) [ په. ] (ص مر.)۱- جاوید، بی - مرگ.۲- خوش، خرم.
فرهنگ فارسی معین
۱. بیمرگ؛ بیزوال؛ جاویدان؛ جاوید. ۲. شراب انگوری.
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ شَ ] (اِخ) نام انوشیروان که در اصل انوشه روان و نوشین روان بوده. (آنندراج). رجوع به انوشیروان شود.
لغتنامه دهخدا
[ اَ شَ ] (اِخ) چهاردهمین از خانان اوزبک خیوه از ۱۰۷۴ تا حدود ۱۰۸۵ هـ. ق. رجوع به ترجمهٔ طبقات سلاطین اسلام ص ۲۵۰ شود.
اسم: آنوشه (پسر) (عربی) (تلفظ: anosheh) (فارسی: آنوشه) (انگلیسی: anosheh) معنی: خوشی و شادی، داماد، پادشاه نوجوان
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: انوشه دخت (دختر) (فارسی) معنی: دختر جاویدان، دختر شادمان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.