معنی

[ وَ ] (ص، ق) بسیار. (فرهنگ فارسی معین). توضیح اینکه این کلمه در فرهنگها به صورت «وستاد» و «وستاذ» و «وسناد» آمده. در لغت فرس اسدی چ اقبال ص ۱۰۶ آمده: وسناد بسیار باشد. رودکی گوید: امروز به اقبال تو ای میر خراسان هم نعمت و هم روی نکو دارم وسناد. رودکی. نفیسی نوشته اند (رودکی ج ۳ ص ۱۰۵۶ ج ۶): پندارم که در اصل وسیار بوده باشد که شاید لهجه ای از همان کلمهٔ بسیار باشد. در صحاح الفرس وستاذ به همین معنی آمده. ممکن است کلمه مصحف وسیاد، وسداد، بسیار باشد. قیاس شود به اسپنددات، اسپندیاد، اسپندیار. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به وسناد شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.