معنی

۱. در؛ تو؛ درونِ؛ در میانِ. ۲. (پیشوند) بر سر افعال درمی‌آید: اندرآمدن (در‌آمدن)، اندرافتادن (درافتادن). ۳. (پسوند) در آخر اسم (معمولاً اعضای خانواده) درمی‌آید و معنی خوانده یا ناتنی می‌دهد: پدراندر (پدرخوانده)، مادراندر (مادرخوانده)، پسراندر (پسرناتنی)، خواهراندر (خواهرناتنی).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.