هوام
معنی
[ هَ وام م ] (ع اِ) جِ هامَّة. (منتهی
الارب). به معنی حشرات الارض مثل مار و
کژدم و راسو و مور و هر خزنده و گزنده است.
(غیاث). در فارسی به تخفیف هم به کار رفته
است :
بسا که تو به ره اندر ز بهر دانگی سیم
شکست خواهی خوردن ز پشه و ز هوام.
فرخی.
جرم زمین تا قرار یافت ز عدلت
بس نفس شکر کز هوام برآمد.خاقانی.
اندرافتادند درهم ز ازدحام
همچو اندر دوغ گندیده هوام.مولوی.