[ اَمْ دَ ] (مص مرکب) شرکت دادن. (فرهنگ فارسی معین).
لغتنامه دهخدا
[ اَمْ کَ دَ ] (مص مرکب) شرکت کردن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). شرکت. (شعوری ج ۱ ورق ۱۲۳ الف). اشتراک. تشارک. مشارکت. مفاوضه. (یادداشت مؤلف). || همراهی کردن. همکاری کردن : جمله گف ...
[ اَمْ دَ ] (مص) شریک شدن در هر سرمایهٔ عمومی که در سود و زیان شرکت داشته باشد. (ناظم الاطباء). شرکت. (شعوری ج ۱ ورق ۱۲۳ الف). || ترقی دادن. (ناظم الاطباء).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.