معنی

[ هِ دِ ] (اِخ) هندوستان. هند: هندو ز چه مغز پیل خارد؟ تا هندستان به یاد نارد.نظامی. درآمد قاصدی از ره به تعجیل ز هندستان حکایت کرد با پیل.نظامی. چون سهی سرو برد از آن بستان رفت از آنجا به ملک هندستان.نظامی. تا مرا ز اینجا به هندستان برد بوکه بنده کآن طرف شد جان برد.مولوی. بر سر بخت سیه خاک سیه زیبنده است ما به هندستان نه بهر مال دنیا میرویم. صائب. رجوع به هند و هندوستان شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.