[ هِ دِ ] (اِخ) هندوستان. هند: هندو ز چه مغز پیل خارد؟ تا هندستان به یاد نارد.نظامی. درآمد قاصدی از ره به تعجیل ز هندستان حکایت کرد با پیل.نظامی. چون سهی سرو برد از آن بستان رفت از آنجا ب ...
لغتنامه دهخدا
(هِ دِ س) [ ع. هندسة ] (اِ.) معرُبِ اندازه. علمی که دربارة اشکال، ابعاد و اندازه گیریها بحث میکند.
فرهنگ فارسی معین
طرح مستتر در شکلگیری استقرارگاه یا هر نوع محوطه باستانی دیگر [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ هِ دِ سِ یِ اُ دِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندسه ای است که بر اصل موضوع اقلیدس بنا شده است. توضیح: اصل موضوع اقلیدس عبارت است از این فرضیه: از یک نقطه خارج خطی فقط یک خط می توان موازی آن ...
[ هِ دِ سِ یِ تَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندسه ای است که در آن با قبول عناصری، محاسبات جبری و آنالیزی داخل هندسه می گردد.
[ هِ دِ سِ یِ رُ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندسه ای است که با تصویر شیئی به روی یک سطح افقی و فاصله از شی ء تا سطح تصویر سر و کار دارد.
[ هِ دِ سِ یِ غِ رِ اُ دِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندسه ای است که بر مبنای اصل موضوع اقلیدس بنا نشده است.
[ هِ دِ سِ یِ مُ سَ طْ طَ حِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندسه ای است که با فضای دوبعدی سر و کار دارد یعنی از اشکال موجود در یک صفحه بحث می کند.
← هندسۀ میدانی [ژئوفیزیک]
مقادیری هندسی که کمیتهای بُعدیِ تصویر مانند اندازه و مرکز را تعیین میکنند [مهندسی نقشهبرداری]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.