هزار رنگ برآوردن
معنی
[ هَ / هِ رَ بَ وَ دَ ]
(مص مرکب) به چندین طور خود را نمودن.
رنگ عوض کردن. کارهای غیرمنتظره کردن.
جورواجور شدن. ناپایدار بودن روزگار:
هزار رنگ برآرد زمانه و نبود
یکی چنانکه در آیینهٔ تصور ماست.
انوری (دیوان چ نفیسی ص ۲۷).
|| چیزی را به صورت های گوناگون
درآوردن و ظاهر ساختن. (ناظم الاطباء).